به رنگ وسـمه

همه چیز تا اطلاع ثانوی پیرامون مولا خواهد بود.

به رنگ وسـمه

همه چیز تا اطلاع ثانوی پیرامون مولا خواهد بود.

به رنگ وسـمه

Every thing would be about HE
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

میان زهد و رندی عالمی دارم نمی دانم
که چرخ ازخاک من تسبیح یا پیمانه میسازد

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امیرالمومنین» ثبت شده است

آداب غدیر از دیدگاه امام صادق علیه السلام

شیعیان در این روز عطر می‌زنند و بهترین لباس‌های خود را می‌پوشند و به دیدار برادران دینی خود می‌روند. و با دیدن یکدیگر این عبارت را می‌گویند: الحَمدُ لِلّهِ الَّذی جَعَلَنا مِنَ المُتَمَسِّکینَ بِوَلایَةِ أمیرِالمُؤمِنینَ و الأئِمَّةِ المَعصومینَ عَلَیهِمُ السَّلامُ.

 

 امیرالمومنین علیه السلام

شیعیان در این روز با روی خوش و مهربان با یکدیگر مصافحه می‌کنند و به هم هدیه می‌دهند.

 

 امام رضا علیه السلام

شیعیان در این روز یکدیگر را به میهمانی دعوت می‌کنند و هر چه ناراحتی دارند می‌بخشند و بدی‌ها را کنار می‌گذارند.

در روز عید غدیر شیعیان برای جشن و شادی دور هم جمع می‌شوند و از دشمنان اهل بیت دوری می‌کنند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۶ ، ۱۰:۲۶
کلاغ سفید

این برنامه توسط مجری و یا مربی اجرا می شود. نحوه اجرا به این صورت است که، ابتدای داستان را مجری یا مربی برای بچه ها تعریف می کند؛ سس از بچه ها می خواهد تا یش بینی کنند که ایان داستان چگونه خواهد بود.

بهترین گزینه برای اجرای این برنامه قضاوت ها می باشد.

هدف از اجرای این بازی قرار دادن بچه ها در موقعیت تصمیم گیری است. وقتی بچه ها تصمیمات خود را با نتیجه واقعی آن مقایسه کنند، تاثیر داستان در ذهن آنها ماندگارتر خواهد شد.

در زیر به چند نمونه اشاره می شود:

 

یک:

در زمان رسول خدا صلی اللَه علی و آله و سلم دو نفر برای شکایت از یکدیگر به نزد آن حضرت رفتند. دعوای آن دو نفر این بود که گاو یکی از آنها الاغ دیگری کشته بود و صاحب الاغ به دنبال گرفتن خسارت الاغ کشته شده اش بود.

پیامبر آنها را برای قضاوت به نزد ابوبکر و عمر فرستادند ولی آن دو هیچ چیزی نگفتند. پیامبر آن دو مرد را به نزد امیرالمومنین علیه السلام فرستادند و امیرالمومنین علیه السلام بین آن دو نفر قضاوتی کردند که هم پیامبر از آن راضی بود و هم خداوند.

به نظر شما چگونه امیرالمومنین علیه السلام مشکل آن دو را برطرف کردند؟

 

دو:

روزی سه کودک با هم مشغول بازی بودند. یکی از آنها بر روی دوش دیگری رفت و مشغول بازی شدند. نفر سوم برای شوخی کردن و خندیدن، آن دوستش را که نفر دوم به روی دوشش سوار شدهه بود نیشگون گرفت. دوست او که دردش آمده بود از جای خود پرید و نفر بالایی به روی زمین افتاد و حسابی زخمی شد. وقتی خبر به والدین بچه‌ها رسید، آنها آمدند و هر کسی تقصیر را به گردن بچه دیگری می‌انداخت. آنها شکایتشان را به نزد امیرالمومنین علیه السلام بردند.

به نظر شما حضرت علی علیه السلام چه کسی مقصر ‌دانستند؟

 

سه:

یک روز یکی از فرماندهان بزرگ لشگر امیرابمومنین علیه السام در کوچه های شهر راه می رفت. وسط بازار جوانی بی ادب مشغول مسخره کردن مردم بود تا دوستانش را بخنداند. مردم دور او جمع شده بودند. جناب مالک اشتر فرمانده بزرگ وارد جمع مردم شد تا ببیند برای چه شلوغ شده است. آن جوان گفت: تا 10 میشمارم و عدد 10 به هر کس افتاد آب دهان به صورت او خواهم انداخت. عدد 10 به جناب مالک اشتر افتاد.

به نظر شما مالک اشتر با آن جوان چه کار کرد؟

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۶ ، ۱۰:۲۱
کلاغ سفید

در این شعر هر مصرع با یکی از حروف الفبا شروع شده است:


از "الف" اول امام از بعد پیغمبر على است

آمر امر الهى شاه دین ‌پرور على است

"ب" برادر با نبى بیرق فراز دین حق

بحر احسان باب لطف بی‌حد و بی‌مر على است

"ت" تبارک تاج و طاها تخت و نصراله سپاه

تیغ ‌آور خسرو مستغنی از لشگر على است

"ث" ثرى مقدم ثریا متکا ثابت قدم

ثانى احمد به ذات کبریا مظهر على است

"جیم" جاه و قدرش ار خواهى به نزد ذوالجلال

جل شانه جز نبى از جمله بالاتر على است

"حا" حدوثش با قدم مقرون حدیثش حرف حق

حاکم حکم اللهى حیه در حیدر على است

"خا" خداوند ظفر خیبر گشا مرحب شکار

خسرو ملک ولایت خلق را رهبر على است

"دال" داماد نبى دست خدا دارای دین

داعى ایجاد موجودات از داور على است

"ذال" ذاتش ذوالجلال و ذالمنن وز ذوالفقار

ذلت افزا بر عدوى ملحد ابتر على است

"را" رفیع‌القدر و والا رتبه روح افزا سخن

رهنماى خلق عالم ساقی کوثر على است

"زا" زبر دست و زکى و زاهد و زهد آفرین

زیب بخش مسجد و زینت ده منبر على است

"سین" سعید و سید و سرور سلونى انتساب

سر لا رطب و لا یا بس سر و سرور على است

"شین" شفیع المذنبین شیر خدا شاه نجف

شمع ایوان هدایت شافع محشر على است

"صاد" صدیق و صبور و صالح و صاحب کرم

صبح صادق از درون شب پدیدآور على است

"ضاد" ضرغام شجاعت پیشه‌ی روشن ضمیر

ضاربى کز ضربش المضروب لایخبر على است

"طا" طبیب طبع‌دان مطلوب ارباب طلب

طاق نه کاخ مطبق طرح را لنگر علی است

"ظا" ظهیر ملک و ملت ظاهر و باطن امام

ظل ممدود خداى خالق اکبر على است

"عین" عین‌اللَه و علی جاه و علام الغیوب

عالم علم على الاشیا ز خشک و تر على است

"غین" غران شیر یزدان غیرت اللَه المبین

غالب اندر غزوه‌ها بر خصم بد گوهر على است

"فا" فصیح و فاضل و فخر عرب میر عجم

فارس میدان مردی فاتح خیبر على است

"قاف" قلب عالم امکان قسیم خلد و نار

قاضى روز قیامت خواجه‌ى قنبر على است

"کاف" کنز علم ماکان و علوم مایکون

کاشف سر و علن از اکبر و اصغر على است

"لام" لطفش شامل احوال کل ما خلق

لازم التعظیم شاه معدلت گستر على است

"میم" ممدوح صحف موصوف تورات و زبور

مصحف وز انجیل را مصداق و المصدر على است

"نون" نظام نه فلک از نام نیکش وز جمال

نور بخش مهر و ماه و انجم و اختر على است

"واو" واجب منزلت ممکن نما والا گهر

واقف از ماوقع و از ما وقع یک سر على است

"ها"هوالهادى المضلین فى الصراط المستقیم

هر چه بهتر خوانمش صد بار از آن بهتر على است

"یاء" یداللَه فوق ایدیهم یکى از مدح او

یک سر از یا تا الف هر حرف را مضمر على است

آدم و نوح سلیمان و خلیل بی‌خلل

موسى با اقتدار و عیسی با فر على است

جان على جانان علی ظاهر على باطن علی

مى على مینا على ساقى على ساغر على است

گویى ار مدح علی دیگر چه غم دارى صغیر

یاور خلق جهانى گر ترا یاور على است

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۶ ، ۱۰:۱۳
کلاغ سفید

ازسفر از حریم زیبایی
می رسد کاروان چو دریایی

کاروان تا که وارد خم شد
دشت خم زیر پای شان گم شد
حضرت جبرئیل آمد باز
تا شود با غدیر هم آواز:
ای محمد! بهار دلهایی
باغبان تمام گلهایی
بعد از این را بگو که مولا کیست
باغبان تمام گلها کیست
برکه ی خم به فکر دریا بود
دست مولا به دست مولا بود


*****


در غدیر عهد ها که بسته شدند
بعد از آن دست ها دو دسته شدند
دست هایی شدند ابولهبی
رو به ابن السبیل بسته شدند
توی امواج راه گم کردند
چوب هایی به گل نشسته شدند
از یداللَه فوق ایدیهم
حلقه پوسیده ها گسسته شدند
بعد هم چون لگد شدند آن ها
بانی پهلوی شکسته شدند

دسته ی دیگری که گل کردند
مثل آن روز ها خجسته شدند
مثل دست امیر بالیدند
مثل دست امیر بسته شدند
تا که شد نوبت علمداری
در کنار حسین رسته شدند
کربلا از غدیر شد آغاز
دست ها آن زمان دو دسته شدند

 

استاد یحیی علوی فرد (عمو علوی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۶ ، ۱۳:۵۱
کلاغ سفید