این برنامه توسط مجری و یا مربی اجرا می شود. نحوه اجرا به این صورت است که، ابتدای داستان را مجری یا مربی برای بچه ها تعریف می کند؛ سس از بچه ها می خواهد تا یش بینی کنند که ایان داستان چگونه خواهد بود.
بهترین گزینه برای اجرای این برنامه قضاوت ها می باشد.
هدف از اجرای این بازی قرار دادن بچه ها در موقعیت تصمیم گیری است. وقتی بچه ها تصمیمات خود را با نتیجه واقعی آن مقایسه کنند، تاثیر داستان در ذهن آنها ماندگارتر خواهد شد.
در زیر به چند نمونه اشاره می شود:
یک:
در زمان رسول خدا صلی اللَه علی و آله و سلم دو نفر برای شکایت از یکدیگر به نزد آن حضرت رفتند. دعوای آن دو نفر این بود که گاو یکی از آنها الاغ دیگری کشته بود و صاحب الاغ به دنبال گرفتن خسارت الاغ کشته شده اش بود.
پیامبر آنها را برای قضاوت به نزد ابوبکر و عمر فرستادند ولی آن دو هیچ چیزی نگفتند. پیامبر آن دو مرد را به نزد امیرالمومنین علیه السلام فرستادند و امیرالمومنین علیه السلام بین آن دو نفر قضاوتی کردند که هم پیامبر از آن راضی بود و هم خداوند.
به نظر شما چگونه امیرالمومنین علیه السلام مشکل آن دو را برطرف کردند؟
دو:
روزی سه کودک با هم مشغول بازی بودند. یکی از آنها بر روی دوش دیگری رفت و مشغول بازی شدند. نفر سوم برای شوخی کردن و خندیدن، آن دوستش را که نفر دوم به روی دوشش سوار شدهه بود نیشگون گرفت. دوست او که دردش آمده بود از جای خود پرید و نفر بالایی به روی زمین افتاد و حسابی زخمی شد. وقتی خبر به والدین بچهها رسید، آنها آمدند و هر کسی تقصیر را به گردن بچه دیگری میانداخت. آنها شکایتشان را به نزد امیرالمومنین علیه السلام بردند.
به نظر شما حضرت علی علیه السلام چه کسی مقصر دانستند؟
سه:
یک روز یکی از فرماندهان بزرگ لشگر امیرابمومنین علیه السام در کوچه های شهر راه می رفت. وسط بازار جوانی بی ادب مشغول مسخره کردن مردم بود تا دوستانش را بخنداند. مردم دور او جمع شده بودند. جناب مالک اشتر فرمانده بزرگ وارد جمع مردم شد تا ببیند برای چه شلوغ شده است. آن جوان گفت: تا 10 میشمارم و عدد 10 به هر کس افتاد آب دهان به صورت او خواهم انداخت. عدد 10 به جناب مالک اشتر افتاد.
به نظر شما مالک اشتر با آن جوان چه کار کرد؟